نقاش جوزپه آرچیمبولدو
…نقاش جوزپه آرچیمبولدو (ایتالیایی: Giuseppe Arcimboldo):
نقاش جوزپه آرچیمبولدو (زادهٔ ۱۵۲۷ در میلان — درگذشتهٔ ۱۵۹۳ در میلان) یک نقاش ایتالیایی بود که بیشتر برای خلق سرهای پرتره تخیلی از میوهها، گلها، ماهیها سبزیجات ،و اشیاء کاملاً شناخته میشود.
آثارِمشهورنقاش جوزپه آرچیمبولدو:
این آثار مقوله ای متمایز از دیگر آثار او را تشکیل می دهند. او نقاش متعارف دربار پرتره های سه امپراتور روم در وین و پراگ بود و همچنین موضوعات مذهبی و در میان چیزهای دیگر، مجموعه ای از نقاشی های رنگی از حیوانات عجیب و غریب را در خانه های امپراتوری تولید می کرد. او در ترکیبات نمادین گروتسک از میوه ها، حیوانات، مناظر، یا اشیاء بی جان مختلف که به شکل های انسانی چیده شده بودند، تخصص داشت.
پرتره های طبیعت بی جان آشکارا تا حدی به عنوان کنجکاوی های عجیب و غریب برای سرگرم کردن دربار در نظر گرفته شده بودند، اما منتقدان حدس می زنند که آنها چقدر جدی با نوافلاطونیسم رنسانس یا سایر جریان های فکری آن روز درگیر شده اند.
زندگینامه نقاش جوزپه آرسیمبولدو:
پدر جوزپه، بیاجیو آرسیمبولدو، هنرمند میلان بود. جوزپه آرسیمبولدو مانند پدرش، در سن ۲۱ سالگی کار خود را به عنوان طراح شیشه های رنگی و نقاشی های دیواری در کلیساهای محلی آغاز کرد.
در سال ۱۵۶۲، او دربار فردیناند اول در دربار هابسبورگ در وین، اتریش و بعداً، ماکسیمیلیان دوم و پسرش رودولف دوم در دربار پراگ، پرتره دربار شد. او همچنین طراح دکوراسیون و لباس دربار بود. آگوستوس، منتخب ساکسونی، که در سالهای ۱۵۷۰ و ۱۵۷۳ از وین دیدن کرد، آثار آرسیمبولدو را دید و نسخهای از چهار فصل او را سفارش داد که نمادهای سلطنتی خودش را در بر میگیرد.
آثار مرسوم آرسیمبولدو، در مورد موضوعات مذهبی سنتی، به فراموشی سپرده شده است، اما پرتره های او از سر انسان که از سبزیجات، گیاهان، میوه ها، موجودات دریایی و ریشه درختان تشکیل شده است، بسیار مورد تحسین معاصرانش قرار گرفت و امروزه منبع جذابی است.
از دور، پرتره های او مانند پرتره های عادی انسان به نظر می رسید. با این حال، اشیاء منفرد در هر پرتره در واقع با هم همپوشانی داشتند تا اشکال آناتومیکی مختلفی از یک انسان ایجاد شود. آنها با دقت توسط تخیل او ساخته شده بودند. اشیاء مونتاژ شده در هر پرتره تصادفی نبودند: هر کدام از نظر خصوصیات مرتبط بودند.
آثار پرتره های نقاش جوزپه آرچیمبولدو:
در پرترهای که اکنون با چندین نسخه به نام کتابدار نمایش داده میشود، آرسیمبولدو از اشیایی استفاده کرد که نشانگر فرهنگ کتاب در آن زمان بود، مانند پردهای که اتاقهای مطالعه فردی را در یک کتابخانه ایجاد میکرد. دم حیوانات، که به ریش پرتره تبدیل شد، به عنوان گردگیر استفاده شد. با استفاده از اشیاء روزمره، پرتره ها در عین حال تزئینات و نقاشی های طبیعت بی جان بودند. آثار او نه تنها طبیعت و انسان را نشان میداد، بلکه نشان میداد که چقدر با هم مرتبط هستند.
پس از انتشار یک پرتره برای عموم، برخی از محققان که در آن زمان رابطه نزدیکی با فرهنگ کتاب داشتند، استدلال کردند که این پرتره تحصیلات آنها را به سخره گرفته است. در آن زمان از طریق هنر او. در کتابدار، اگرچه این نقاشی ممکن است مضحک به نظر برسد، اما همچنین حاوی انتقادی از افراد ثروتمندی بود که کتابها را فقط برای داشتن آنها جمعآوری میکردند و نه برای خواندن آنها.
منتقدان هنری بحث می کنند که آیا نقاشی های او عجیب و غریب بود یا محصول یک ذهن آشفته.با این حال، اکثر محققان بر این عقیده هستند که با توجه به شیفتگی دوره رنسانس به معماها، معماها و چیزهای عجیب و غریب (برای مثال به سرهای ترسناک لئوناردو داوینچی مراجعه کنید)، آرسیمبولدو، به دور از عدم تعادل ذهنی، به طعم زمان او.
آرسیمبولدو در میلان درگذشت، جایی که پس از ترک خدمت پراگ بازنشسته شده بود. در آخرین مرحله از کار خود بود که او پرتره ترکیبی رودلف دوم و همچنین خودنگاره خود را به عنوان چهار فصل ساخت. معاصران ایتالیایی او را با شعر و نسخ خطی در تجلیل از حرفه درخشان او تجلیل کردند.
هنگامی که ارتش سوئد در سال ۱۶۴۸ در طول جنگ سی ساله به پراگ حمله کرد، بسیاری از نقاشی های آرسیمبولدو از مجموعه رودولف دوم گرفته شد.
آثار نقاش جوزپه آرچیمبولدو در موزه:
آثار او را می توان در موزه Kunsthistorisches وین و هابسبورگ Schloss Ambras در اینسبروک یافت. موزه لوور در پاریس؛ و همچنین در موزه های متعدد در سوئد. در ایتالیا، آثار او در کرمونا، برشا، و گالری اوفیزی در فلورانس است. Wadsworth Atheneum در هارتفورد، کانکتیکات. موزه هنر دنور در دنور، کلرادو؛ بنیاد منیل در هیوستون، تگزاس؛ موزه Candie در گرنزی.[نیازمند منبع] آکادمی واقعی بلااس هنر د سان فرناندو در مادرید صاحب تابلویی از بهار اثر آرسیمبولدو است.
او به عنوان یک منیریست قرن شانزدهم شناخته می شود. یک دوره انتقالی از ۱۵۲۰ تا ۱۵۹۰، منریسم برخی از عناصر هنری رنسانس عالی را پذیرفت و بر عناصر دیگر در دوره باروک تأثیر گذاشت. یک منیریست تمایل به نشان دادن روابط نزدیک بین انسان و طبیعت داشت. آرسیمبولدو همچنین سعی کرد از طریق پرتره های خود قدردانی خود را از طبیعت نشان دهد. در بهار، پرتره انسان فقط از گل ها و گیاهان مختلف بهاری تشکیل شده بود. از کلاه تا گردن، هر قسمت از پرتره، حتی لب ها و بینی، از گل تشکیل شده بود، در حالی که بدن از گیاهان تشکیل شده بود. از سوی دیگر، در زمستان، انسان بیشتر از ریشه درختان تشکیل شده بود. برخی از برگهای درختان همیشه سبز و شاخههای درختان دیگر به مو تبدیل شدند، در حالی که یک تشک حصیری به لباس پرتره انسان تبدیل شد.
دوره ی آنلاین اصول طراحی پایه برای تمام علاقه مندان به زودی برگزار می گردد . جهت ثبت نام و اطلاعات بیشتر بر روی لینک زیر کلیک کنید.دوره اصول طراحی پایه _استاد احمد رئوفی
در سال ۱۹۷۶، مجسمه ساز اسپانیایی، میگل بروکال، مجسمه برنزی اصلی را که در ۲۰ عنصر در هم تنیده شده بود، با عنوان Opus 144 ARCIMBOLDO BIG به عنوان ادای احترام به نقاش ایتالیایی خلق کرد. این اثر با مجسمهای با نسخه محدود در ۱۰۰۰ نسخه با عنوان Opus 167 OMAGGIO AD ARCIMBOLDO (تقدیر به ARCIMBOLDO) در سالهای ۱۹۷۶-۱۹۷۹ متشکل از ۳۰ عنصر به هم پیوسته دنبال شد.
آثار آرسیمبولدو، به ویژه تصاویر متعدد و جناس های بصری او، در اوایل قرن بیستم توسط هنرمندان سوررئالیستی مانند سالوادور دالی دوباره کشف شد. نمایشگاه با عنوان “اثر آرسیمبولدو: دگرگونیهای چهره از قرن ۱۶ به قرن ۲۰” در کاخ گراسی در ونیز (۱۹۸۷) شامل نقاشیهای متعدد “معنای دوگانه” است. István Orosz، Octavio Ocampo، Vic Muniz، و Sandro del Prete، و همچنین فیلمهای Jan Švankmajer.[10]
برخی از روانشناسان و عصب شناسان از آثار آرسیمبولدو برای تعیین وجود ضایعاتی در نیمکره های مغز استفاده می کنند که تصاویر و اشیاء جهانی و محلی را تشخیص می دهند.
آثار دیگر نقاش جوزپه آرسیمبولدو:
در سال ۱۹۷۶، مجسمه ساز اسپانیایی، میگل بروکال، مجسمه برنزی اصلی را که در ۲۰ عنصر در هم تنیده شده بود، با عنوان Opus 144 ARCIMBOLDO BIG به عنوان ادای احترام به نقاش ایتالیایی خلق کرد. این اثر با مجسمهای با نسخه محدود در ۱۰۰۰ نسخه با عنوان Opus 167 OMAGGIO AD ARCIMBOLDO (تقدیر به ARCIMBOLDO) در سالهای ۱۹۷۶-۱۹۷۹ متشکل از ۳۰ عنصر به هم پیوسته دنبال شد.
آثار آرسیمبولدو، به ویژه تصاویر متعدد و جناس های بصری او، در اوایل قرن بیستم توسط هنرمندان سوررئالیستی مانند سالوادور دالی دوباره کشف شد. نمایشگاه با عنوان “اثر آرسیمبولدو: دگرگونیهای چهره از قرن ۱۶ به قرن ۲۰” در کاخ گراسی در ونیز (۱۹۸۷) شامل نقاشیهای متعدد “معنای دوگانه” است. István Orosz، Octavio Ocampo، Vic Muniz، و Sandro del Prete، و همچنین فیلمهای Jan Švankmajer.
برخی از روانشناسان و عصب شناسان از آثار آرسیمبولدو برای تعیین وجود ضایعاتی در نیمکره های مغز استفاده می کنند که تصاویر و اشیاء جهانی و محلی را تشخیص می دهند.
جوزپه آرسیمبولدو گواهینامه کتبی برای خود یا آثار هنری خود باقی نگذاشته است. پس از مرگ آرسیمبولدو و حامی او – امپراتور رودولف دوم – میراث این هنرمند به سرعت فراموش شد و بسیاری از آثار او از بین رفت. آنها در ادبیات قرن ۱۷ و ۱۸ ذکر نشده اند. تنها در سال ۱۸۸۵، منتقد هنری K. Kasati تک نگاری “Giuseppe Arcimboldi، هنرمند میلان” را منتشر کرد که در آن توجه اصلی به نقش آرسیمبولدی به عنوان یک پرتره نگار معطوف شد.
با ظهور سوررئالیسم، نظریه پردازان آن به آثار رسمی آرسیمبولدو توجه کردند و در نیمه اول قرن بیستم مقالات زیادی به میراث او اختصاص یافت. گوستاو هوکه [de] تشابهاتی را بین آثار آرسیمبولدو، سالوادور دالی و ماکس ارنست ترسیم کرد. یک تک نگاری حجمی از B. Geyger و کتاب F. Legrand و F. Xu در سال ۱۹۵۴ منتشر شد.
از سال ۱۹۷۸ تی داکوستا کافمن به میراث آرسیمبولدو مشغول بود و در مورد هنرمندی که از پایان نامه خود دفاع می کرد “تغییرات در یک موضوع امپراتوری” نوشت. اثر حجمی او که در سال ۲۰۰۹ منتشر شد، خلاصه ای از نگرش منتقدان هنر مدرن نسبت به آرسیمبولدو بود. مقاله ای که در سال ۱۹۸۰ توسط رولان بارت منتشر شد به آثار آرسیمبولدو اختصاص داشت.
رابطه آرچیمبولدو با سوررئالیسم در نمایشگاه های برجسته در نیویورک .(“هنر خارق العاده، دادا، سوررئالیسم”، ۱۹۳۷) و در ونیز (“اثر آرسیمبولدو: تکامل فرد در نقاشی از قرن شانزدهم”، پالازو گراسی، ۱۹۸۷) تاکید شد. تمثیل های آرسیمبولدو ارائه شد.[۱۲] بزرگترین نمایشگاه دایره المعارفی میراث آرسیمبولدو که حدود ۱۵۰ اثر او از جمله گرافیک در آن ارائه شده بود در سال ۲۰۰۸ در وین برگزار شد. بین پنج تا ۱۰ میلیون تومان کارشناسان خاطرنشان می کنند که برای هنرمندی در چنین سطحی از محبوبیت بسیار متواضع است.
میراث هنری نقاش جوزپه آرچیمبولدو بد شناسایی شده است، به خصوص که مربوط به آثار و تصاویر اولیه او به سبک سنتی است. در مجموع حدود ۲۰ عکس از او باقی مانده است، اما با توجه به ذکر معاصران او و اسناد آن دوران، بسیاری دیگر از بین رفته اند. چرخه های چهار عنصر و فصل او که این هنرمند با تغییرات اندکی تکرار کرد، بیشتر شناخته شده است. برخی از نقاشی های او عبارتند از: کتابدار، فقیه، آشپز، حجامت، و تصاویر دیگر. آثار آرسیمبولدو در موزههای دولتی و مجموعههای خصوصی ایتالیا (از جمله گالری اوفیزی)، فرانسه (لوور)، اتریش، جمهوری چک، سوئد و ایالات متحده نگهداری میشوند.
پکیج جامع طراحی لباس پایه و پیشرفته برگزار می گردد .تمامی اصول طراحی لباس برای علامندان به دنیای فشن و مد با اساتید با تجربه کاشانه هنر برگزار می گردد . جهت ثبت نام و اطلاعات بیشتر بر روی لینک زیر کلیک کنید.
پکیج طراحی دیزاین و مد_اساتید کاشانه هنر
تفاسیر هنری از آثار نقاش جوزپه آرسیمبولدو:
هدف اصلی تفسیر منتقدان هنر مدرن، نقاشیهای «کنجکاو» نقاش جوزپه آرچیمبولدو است که به گفته وی. کریگسکورت، آثارش «کاملاً بینظیر هستند». تلاش برای تفسیر با قضاوت در مورد زمینه فرهنگی و فلسفه هنرمند آغاز می شود، اما در این زمینه اتفاق نظر وجود ندارد.
گایگر که برای اولین بار این سؤالات را مطرح کرد، عمدتاً بر قضاوت معاصران – لوماتزو، کومانینی و موریجیا تکیه کرد که از اصطلاحات «شرزی، گریلی و کاپریچی» (به ترتیب «شوخیها»، «هوسها»، «هوسها»). تک نگاری گیگر با عنوان: «تصاویر کمیک جوزپه آرسیمبولدو» است.
گایگر آثار هنرمند را وارونگی میدانست، زمانی که زشتی زیبا به نظر میرسد،. یا برعکس، ننگی بیش از زیبایی، سرگرم کردن مشتری سلطنتی.
دیدگاه مشابهی توسط بارت بیان شد، اما او آثار هنرمند را به تئوری زبان تقلیل داد و معتقد بود که مبانی فلسفه هنرنقاش جوزپه آرچیمبولدو زبانی است، زیرا بدون ایجاد نشانههای جدید، .آنها را با اختلاط و ترکیب عناصری که سپس نقشی را ایفا میکرد، اشتباه میکرد. نقش در نوآوری زبان.
نقاش جوزپه آرچیمبولدو به زبانی دوگانه صحبت می کند، در عین حال آشکار و مبهم. او “زمزمه” و “حرف زدن” را ایجاد می کند، اما این اختراعات کاملاً منطقی باقی می مانند. به طور کلی، تنها هوی و هوس (عجیب) که توسط Arcimboldo ارائه نمی شود – او زبان کاملاً نامشخص نمی آفریند … هنر او دیوانه وار نیست.
طبقه بندی آرکیمبولدو به عنوان رفتارگرا نیز متعلق به قرن بیستم است. توجیه آن در اثر گوستاو رن هوک، جهان به عنوان هزارتو، منتشر شده در سال ۱۹۵۷، وجود دارد.
نقاش جوزپه آرچیمبولدو در اواخر رنسانس متولد شد و اولین کارهای او به روش سنتی رنسانس انجام شد. به عقیده هوک، .در دوران رنسانس، هنرمند باید قبل از هر چیز صنعتگر با استعدادی باشد که ماهرانه از طبیعت تقلید میکند،. زیرا ایده هنرهای زیبا مبتنی بر مطالعه آن است.
شیوه گرایی از هنر رنسانس در جذابیت تا «انتزاع نه طبیعت گرایانه» متفاوت بود. این تداوم نوآوری هنری در اواخر قرون وسطی بود – هنر تجسم ایده ها. به گفته جی. هوک، در خودآگاهی concetto وجود دارد – مفهوم یک تصویر یا تصویری از مفهوم، یک نمونه اولیه فکری. Arcimboldo، شروع از concetti، نقاشی تصاویر استعاری و خارق العاده، بسیار معمولی برای هنر منریستی. در «درباره زشتی»، که تحت ویرایش اومبرتو اکو منتشر شد، آرکیمبولدو همچنین به تعلق به سنت آداب و رسومی اعتراف کرد که برای آن .«…ترجیح تمایل به عجیب، اسرافآمیز و بیشکل بر ظرافت بیانی» عجیب است.
در ادامه در آثار دیگر:
نقاش جوزپه آرچیمبولدو:در اثر Arcimboldo و archimboldesk، F. Legrand و F. Xu تلاش کردند تا دیدگاه های فلسفی هنرمند را بازسازی کنند. آنها به این نتیجه رسیدند که این دیدگاه ها نشان دهنده نوعی پانتئیسم افلاطونی است. به نظر آنها کلید بازسازی نگرش آرسیمبولدو در نمادگرایی جشن های درباری است. که این هنرمند به صحنه می برد و در سریال تمثیلی او.
بر اساس دیالوگ های افلاطون «تیمائوس»، .خدایی از دیرباز، جهان را از هرج و مرج و با ترکیب چهار عنصر آتش،. آب، هوا و زمین به وجود آورد که وحدت فراگیر را تعریف می کند. در آثار تی داکوستا کافمن، تفسیر جدی میراث آرسیمبولدو در زمینه فرهنگ قرن شانزدهم به طور مداوم انجام شده است.
کافمن به طور کلی در مورد انتساب آثار آرسیمبولدو تردید داشت .و تنها چهار عکس را به عنوان اصل بدون شک تشخیص داد، آنهایی که امضای هنرمند را داشتند. او تفسیر را بر اساس متن شعر منتشرنشده جی. فونتیو «تصویر فصلها و چهار عنصر هنرمند امپراتوری جوزپه آرسیمبولدو» .قرار داد. به گفته فونتئو، چرخه های تمثیلی آرسیمبولدو. ایده های عظمت امپراتور را منتقل می کند. هماهنگی که در آن میوه ها و حیوانات .در تصاویر سر انسان ترکیب می شوند،. نماد هماهنگی امپراتوری زیر هیئت خوب هابسبورگ است.
تصاویر فصول و عناصر همیشه در نمایه ارائه می شوند، .اما به این ترتیب زمستان و آب، بهار و هوا، .تابستان و آتش، پاییز و زمین به یکدیگر تبدیل می شوند. در هر چرخه تقارن نیز مشاهده می شود:. دو سر به سمت راست و دو سر به سمت چپ نگاه می کنند. فصلها به ترتیبی تغییرناپذیر متناوب میشوند، که نمادی از پایداری طبیعت و ابدیت هیئت خانه هابسبورگ است. نمادهای سیاسی نیز به آن اشاره می کنند:. در تصویر هوا نمادهای هابسبورگ وجود دارد – طاووس و عقاب و آتش با زنجیره ای از جایزه پشم طلایی تزئین شده است که استاد بزرگ آن طبق سنت سر یک سلسله حاکم .با این حال از سنگ چخماق و فولاد ساف ساخته شده است.
اسلحه ها همچنین به شروع تهاجمی اشاره می کنند. نمادهای هابسبورگ در تصویر زمین وجود دارد، جایی که پوست شیر نشانه ای هرالدیک از بوهمیا است. مرواریدها و مرجان های مشابه شاخ سروین در آب به همین موضوع اشاره دارند.
دوره طراحی آکادمیک پرتره وفیگور_استاد محمد علی فرخ نژاد
در ادبیات و فرهنگ عامه:
با توجه به اینکه فیلیپ دوم برخی از نقاشی های آرسیمبولدو را به دست آورده بود،. تعدادی از نویسندگان اسپانیایی قرن هفدهم به آثار او اشاره می کنند. تصاویر گروتسک در رمان دن کیشوت میگوئل دو سروانتس، مانند یک بینی ساختگی عظیم،. کار او را به یاد می آورد. او همچنین در آثار فرانسیسکو دو کوئودو ظاهر می شود. با روی آوردن به ادبیات معاصر آمریکای لاتین،. او در کتاب روبرتو بولانیو ۲۶۶۶ ظاهر می شود .که در آن نویسنده از نام نقاش برای یکی از شخصیت های اصلی، بنو فون آرچیمبولدی استفاده می کند.
نقاشی Arcimboldo’s Water به عنوان جلد آلبوم Masque. در سال ۱۹۷۵ توسط گروه پراگرسیو راک کانزاس استفاده شد .و همچنین بر روی جلد نسخه ۱۹۷۷ Paladin افسانه بیماری روانی توماس ساسز نشان داده شد.
رمان آمدن ورتومنوس در سال ۱۹۹۲ نوشته یان واتسون نقطه مقابل سوررئالیسم ذاتی .اثر همنام در برابر وضعیت ذهنی تغییر یافته ناشی از مواد مخدر است.
در رمان پلیسی فانتزی هری تورتلداو در سال ۱۹۹۳، .«مورد تخلیه طلسم سمی».، نسخه تاریخی جایگزین از آرسیمبولدو، نقشهایی را در پرترههایش گنجانده بود. – منظرهای رایج و روزمره در آن دنیا. – .همراه با میوه، کتاب و غیره.
لوگوی کتابهای صوتی Arkangel Shakespeare که از سال ۱۹۹۸ به بعد منتشر شد،. پرترهای از ویلیام شکسپیر است که از کتاب ساخته شده است، به سبک کتابدار Arcimboldo.
مردم میوه به سبک Arcimboldo به عنوان شخصیت در فیلم های The Tale of Despereaux (2008). و Alice Through the Looking Glass (2016) و همچنین در مجموعه بازی های ویدیویی Cosmic Osmo ظاهر می شوند.
تخیل سوررئالیستی آرسیمبولدو در داستان نیز قابل مشاهده است. اولین و آخرین بخش ۲۶۶۶ (۲۰۰۸)،. آخرین رمان روبرتو بولانیو، مربوط به یک نویسنده تخیلی آلمانی .به نام آرچیمبولدی است که نام مستعار خود را از Arcimboldo گرفته است.
جزئیاتی از فلورا بر روی جلد آلبوم Bonfires on the Heath توسط The Clientele در سال ۲۰۰۹ استفاده شد.
Aricimboldo در احیای Animaniacs، اپیزود ۴ در سال ۲۰۲۰ مورد اشاره قرار گرفته است،. زیرا شخصیتهای اصلی مجسمهای از او ساخته شده از میوه میسازند.